دو دفه نوشتیم اومدیم خونه دیدیم کتاب رو دادن به یکی بخونه
سگ برینه به این شانس
پ . ن :جملات قشنگ کتاب و خط کشیده بودم
بعضی دوستيها مثله قصه نوحه بعضيا از ترس طوفان ميان پيشت.
بعضی دوستيها مثله قصه ی ابراهيمه بايد همه چيزتو قربانی کنی.
بعضی دوستيها مثله قصه مسيحه آخرش به صليب ميکشنت.
اما بيشتره دوستيها مثله قضيه موسی ست يه کم که دور ميشی يه گوساله جاتو ميگيره.
D:
مي روم خسته و افسـرده و زار
سـوي منزلگــه ويرانه خويش
به خـدا مي برم از شهـــر شما
دل شوريــده و ديوانــه خويش
مي برم تا كه در ان نقطه دور
شستشويش دهم از رنگ گنـاه
شستشويش دهم از لكه عشــق
زين همـــه خواهش بيجا وتباه
مي برم تا زتو دورش ســـازم
زتو ،اي جلــــوه اميد محــــال
مي برم زنـــده بگورش سازم
تا از اين پس نكنــد ياد وصال
ناله مي لرزد،مي رقصد اشك
آه ، بگــــذار كه بگريزم مـــن
از تو ، اي چشمه جوشان گناه
شايـد آن به كـه بپرهيـــزم من
بخـــدا غنچـــــه شـــادي بودم
دست عشق آمد از شاخـم چيد
شعلــه آه شد م ، صــد افسوس
كه لبــم باز بر آن لب نرسيـــد
عاقبت بنــد سفـــر پايـــم بست
ميروم، خنده به لب،خونين دل
مي روم از دل من دست بدار
اي اميـــــد عبث بي حاصــــل
(فروغ فرخزاد)
باغبان گر به هرس شاخه زیبای تو چید ٬ غم به دل راه مده٬
بیگمان فصل بهار ٬چشم امید به پر باری تو بیشتر است.
پس برای دل ما گریان باش که بسی شاخه هرز بر سر ساقه ما گشته عیان٬
من به بیداری سر شاخه خود شک دارم
غم ما هست گران٬ تو لبت خندان باد.