Friday, January 8, 2010

بی قراری

خیلی عجیب شدم
نمی دونم چه مرگم شده
این روز ها تمامی تصمیماتم احساسیه
غروب که میشه دلشوره و استرسی میگیرم که اصلا نمی فهمم واسه چیه
به اعصاب هم که مسلط نیستم کافیه تا یک شعار از مزدوران حکومت رو در و دیوار ببینم تا جوش بیارم و رادیاتورم سوراخ بشه
دقیقا حسی رو دارم که آدم وقتی از یک مسافرت بر میگرده
به قول مادر بزرگم آرام ندارم
نمی دونم دلیلش دلتنگیه ، یا اینه که کم کم داره دور و برم از دوستام خالی میشه
یا تنها بودن که بعد از حدود 20 ماه همچنان ماه بالای سر تنهایم است
هم بالا اومدم ولی فرقی نکرد همینطور بودم safe modeروی
قبلا یکی دو روز اینجوری می شدم ولی الان 12 روزه که اینطوری موندم
خلاصه خدا خدا میکنم این حسو حال تموم شه



فیلم منتخب هفته: کسی از گربه های ایرانی خبر ندارد
دود هفته : قلیون با طعم هنوانه
صبحانه هفته : حلیم
جک هفته : به لره میگن اون چه حیوونیه که صبح ها بیدارمون میکنه ... میگه : بابام
آهنگ منتخب : ابی _ شبی با خیال تو هم خونه شد دل
هله هوله هفته : کرانچیپس با طعم کباب

2 comments:

  1. تو عمق دل هر کی میری الان همینه تو تنها نیستی

    ReplyDelete
  2. من هیچ وقت محبت اون کسی که قرص ها رو گرفت و ...فراموش نمیکنم همیشه یادم میاد و واسش دعا میکنم

    ReplyDelete